زنگهاي غلات Cereal rusts
يكي از مهمترين بيماريهاي غلات خصوصاً گندم، زنگ (Rust) ميباشد كه هر ساله خسارت قابل توجهي به محصول غله دنيا وارد ميكند. در ميان زنگهاي غلات سه نوع زنگ سياه، زرد و قهوهاي داراي اهميت بيشتري هستند .
Cereal Rust
Stem / Black Rust ( Pucciniagraminis)
Leaf / Dwarf / Brown Rust ( P. recondita)
Stripe / Yellow Rust ( P. striiformis)
نشانه های زنگ ها
Leaf Rust cycle
Stripe Rust cycle
مديريت زنگهاي غلات
ارقام مقاوم: رقم قدس داراي بيشترين و رقم آزادي داراي كمترين ميزان تحمل نسبي به زنگ زرد می باشد.
اقدامات زراعي: استفاده از كود نيتروژنه بيش از اندازه باعث حساسيت غلات ميشود و برعكس كود پتاسه مقاومت گياه را تقويت ميكند.
مبارزه شيميائي :قارچكش بايلتون بصورت پاشش روي برگها و يا ضدعفوني بذر به ميزان 2-1 گرم براي هر كيلوگرم بذر گندم، زنگ زرد را تا موقع خوشهدهي گندم، کنترل می کند. پلانت واكس اگر يكبار بصورت گرانول درست هنگام كاشت بذر به زمين داده شود و يك بار هم در وسط فصل بصورت پاشش استفاده شود. قارچکش سيپروکونازول با نام تجاري آلتو بصورت ضدعفوني بذر همراه با يکبار سمپاشي در مرحله ظهور ساقه به ميزان 5/0 ليتر در هکتار بهترين تاثير را در کنترل زنگ زرد و در نتيجه، افزايش محصول داشته است.
هيپرپارازايتها: قارچ پيكنيديومدار Sphaerellopsis filum (Darluca filum ) يكي از قارچهاي انگل زنگها است که در آب و هواي گرم معمولاً شايع است، ولی کند رشد می باشد.
سیاهک های غلات
سياهک پنهان معمولي گندم Tilletia laevis و T. caries
سياهک پاکوتاه گندم T. controversa
سياهک هندي گندم Neovossia indica
سياهک آشکار گندم وجو Ustilago triticiو U. nuda
سياهک برگي گندم Urocystis agropyri
سياهک سخت جو Ustilago hordei
Tilletia laevis
سیاهک سخت جو
مدیریت سیاهک ها
استفاده از قارچكشهاي تماسي مانند مانكوزب براي مديريت بيماري سياهك هاي پنهان معمولي مؤثر است ولي قارچكشهاي سيستميك مانند Homai-coat كه مخلوطي از توپسينام و تيرام است و يا قارچكش سيستميك دي نيکونازول يا سومي ايت2 براي مديريت سياهك هاي پنهان و آشكار مؤثر تشخیص داده شده اند. ضدعفوني بذر با كربوكسين- تيرام نيز هر دو تليوسپورهاي خاكزاد و بذرزاد عامل سياهك برگي را از بين ميبرد.
با توجه به زمستانگذراني تليوسپورهاي عامل سياهك پاکوتاه در سطح خاك، ضدعفوني بذر با قارچكش هاي معمول سيستميك اثري ندارد و ضدعفوني خاك نيز مقرون به صرفه نيست. قارچکش های سی بیتول (بيترتانول و فوبريدازول)، Diviivident (دي فنوکونازول) و Baytan (ترياديمنول) بصورت ضدعفوني بذر به مقدار دو گرم ماده موثر در کيلوگرم بذر بيشترين تاثير را در کنترل بيماري داشتهاند. استفاده از اين قارچكشها در مناطق آلوده ميتواند در کنترل بیماری کاربرد داشته باشد.
سپتوریوز
لكهها در S. tritici (سپتوریوز برگ ) معمولاً نواري يعني دو طرف لكه به طور موازي است ولي در دو گونه ديگر لكهها عدسي شكل ميباشند.
- S. nodorum (سپتوریوز خوشه) به گلوم و خوشه حمله ميكند و باعث چروكيدگي شديد دانه ميشود، در شرايط مناسب در اواخر پائيز و اوايل بهار برگهاي آلوده ريزش ميكنند و قارچ به طوقه گياه حمله ميكند و گياه ضعيف شده و ميميرد.
- tritici و S. avenae بيشتر به برگ حمله ميكنند و علايم روي ساقه و گرههاي روي ساقه و براكتههاي گل به صورت لكههاي كوچك و خطي يا كشيده و قهوهاي ديده ميشود
Stagonospora nodrum عامل سپتوريوز خوشه و Septoria tritici و S. avenae عامل سپتوريوز برگ گندم است.
Life Cycle of S. nodorum
كاه و كلش، بذر و گندمهاي خودرو و زمستانگذران منابع مايه اوليه بيماري سپتوريوز هستند. در كاههاي پخش نشده، پيكنيديوسپورها تا سه سال هم تشكيل ميشوند. بذر بيشتر حاملS. nodorum است. آسكوسپورها و میسلیومها نيز قادر به تولید بيماري هستند. كينديومها قوه ناميه خود را براي ماهها در دماي 10-2 درجه سلسیوس حفظ ميكنند.
مديريت بيماري
استفاده از ارقام متحمل بهترين راه مديريت بيماري است.
ارقام زود رس حساستر هستند. رقم داراب 2 و اميد به ترتيب حساس ترين و مقاوم ترين ارقام نسبت به بيماري در شرايط استقرار اپيدمي بيماري ارزيابي شده اند، ولي مقاومت کامل نسبت به بيماري وجود ندارد.
استفاده از بذور سالم و عاري از بيماري و از بين بردن كاه و كلشهاي آلوده و گندمهاي خودرو نيز مؤثر است. تناوب سه ساله با گياهان غيرميزبان ميتواند باعث حذف مايه تلقيح اوليه شود. كوددهي و كشت خطي مناسب كه باعث كاهش تراكم برگي و رطوبت كه براي بيماري مناسب است، نيز ميتواند مؤثر باشد. تنظيم تاريخ كاشت نيز تا حدودي مؤثر است.
ضدعفوني بذر و استفاده از قارچكشهاي وسيعالطيف نيز توصيه ميشود. قارچكش پروپيکونازول و کلروتالونيل (Bravo 500 يا(Daconil باعث جلوگيري از جوانهزني پيكنيديوسپورهاي عامل بيماري ميشوند و روي گياه پس از بارندگي به مقدار زيادي نيز حفاظت را ادامه ميدهد. قارچ کش Alert (فلوزيلازول 125 گرم در ليتر + کاربندازيم 250 گرم در ليتر) به ميزان 1250 ميلي ليتر در منطقه زرقان فارس و قارچ کش آرتئا (سيپروکونازول 80 گرم در ليتر + پروپيکونازول 250 گرم در ليتر) به ميزان 4/0 ليتر در هکتار در کاهش بيماري و افزايش محصول موثر بوده اند. قارچکش فلوتریال +کاربندازیم با مقادیر مصرف 5/1 و 25/1 لیتر در هکتار در مرحله رشدی تورم سنبله گندم برای کنترل سپتوریایی برگ گندم در استان های فارس، گلستان، مازندران، خوزستان و ایلام مناسب بوده است.
بيماري پاخوره Take all
بوتههاي آلوده داراي خوشههاي سفيد و پوك(white head) بوده و در روي طوقه وريشه بوتههاي آلوده پوسيدگي خشك همراه با رنگ قهوهاي مايل به سياه ديده ميشود. اندامهاي آلوده معمولاً تغيير رنگ داده، گياه آلوده كوتاه مانده و تعداد پنجهها كاهش مييابد.
علائم و نشانههاي بيماري
در طوقه و گره اوليه ساقه پوسيدگي ايجاد ميشود. خسارت قارچ در اثر مسدود كردن آوندها است كه باعث پوسيدگي ريشه ميشود. گاهي ريشههائي كه در اثر بيماري از بين ميروند، به جاي آنها ريشه جديد توليد ميشود كه اين ريشهها حساستر از ريشههاي قبلي هستند. اين بيماري در خاكهاي قليايي شدت بيشتري دارد.
عامل بيماري
قارچ Gaeumannomyces graminis داراي پريتسيومهاي با نوك كمي خميده است كه معمولاً به گندم حمله ميكند ولي يولاف، چاودار، جو و مَرغ نيز ميزبان آن ميباشند.
هيفهاي قارچ خاكستري، داراي ديوارهاي ضخيم و قهوهاي تيره هستند، روي هيفها hyphopodia (پاهاي هيفي) ديده ميشود. پريتسيومها در داخل يا زير غلاف تشكيل ميشوند و گرد تا دوكي و سياهرنگ هستند، آسكها كشيده چماقي راست يا خميده بوده و آسكوسپورها استوانهاي و بطرف نوك باريك شده و داراي 7-5 ديواره عرضي هستند.
فرم غيرجنسي عامل بيماري قارچ Phialophora ميباشد.
كنترل بيماري
تناوب زراعي يكساله با گياهان غير ميزبان ( هر چند كه بيماري در مزارع گندمي كه قبل ازگندم، يونجه و سويا كاشته شده باشد به علت وجود علفهاي هرز گرامينه، شديد است).
شخم پس از برداشت براي نابودي بقاياي گياهي نيز مؤثر است. پديده زوال Take-All decline در خاكهاي كمي اسيدي وجود دارد كه پس از افزايش جمعيت عامل بيماري در اولين 5-2 سال كشت گندم، بيماري كاهش مييابد و نوعي كنترل بيولوژيكي توسط آنتاگونيستها است كه در مناطق توليد گندم منطقه حاره دنيا ديده ميشود.
سفیدک پودری غلات
اين بيماري در اكثر مناطق كشور، كم و بيش وجود دارد و ميزان خسارت آن روي گندم معمولاً كمتر از جو است.
ميسليومهاي سطحي و كنيديومها بصورت نقاط سفيد يا خاكستري روشن روي سطح فوقاني و ندرتاً روي سطح تحتاني برگها، غلاف و براكتههاي گل ديده ميشود. قسمتهاي آلوده گياه به نظر ميرسد كه گرد خاكستري رنگي روي آن پاشيده شده است كه شامل كنيديوم، كنيديوفور و ميسيليوم قارچ است.
عامل بيماري قارچ Blumeria graminis است كه فرم غيرجنسي آنOidium monilioides ، تنها گونهاي ازOidium است كه سلول قاعدهاي آن بزرگ و متورم است.
كنترل بيماري
استفاده از ارقام مقاوم به بيماري، تناوب با گياهان غير ميزبان، شخم و زير خاك بردن گندمهاي خودرو در صورت امكان و كوددهي مناسب ميتواند در كنترل بيماري مؤثر است. در صورت اقتصادي بودن و آلودگي شديد به محض شروع اولين علائم بيماري ميتوان از قارچكشهاي مناسب براي كنترل بيماري نيز استفاده كرد.
خالسياه يا پيچيدگي و سياه شدن برگ و خوشه گندم
Twist Disease
Dilophospora Leaf spot
قارچ عامل بيماري خال سياه به تمامي اندامهاي هوائي گياه حمله ميكند و پيكنيديومهاي آن روي برگها بصورت نقاط سياهرنگ تشكيل ميگردد. لكههاي قهوهاي تيره كه گاهي حالت صمغي دارند در ابتدا پراكنده بوده و بعداً توسعه پيدا كرده و به هم متصل ميشوند تا جائي كه خطوط سياهي روي برگ و غلاف تشكيل ميدهند. بافت دور پيكنيديومها نكروز شده و ميميرند، برگها پيچيده شده و خوشههاي گندم تماماً و يا قسمتي توسط پيكنيديومهاي قارچ كه به رنگ قهوهاي تا سياه روغني و چسبناك هستند، پوشيده ميشود.
همراه اين بيماري،بيماري باكتريايي خوشه صمغي و نماتد گال دانه گندم نيز ديده ميشود و نماتد گال دانه در انتقال آن مؤثر است.
Dilophospora alopecuri از قارچهاي پيكنيديوم دار است. پيكنيديومهاي سياهرنگ حاوي پيكنيديوسپورهاي بيرنگ، دوكي شكل يا استوانهاي، بدون ديواره يا ديوارهدار هستند كه در دو انتهاي اسپورها، زوائد منشعبي بصورت تاژك يا شاخ گوزن ديده ميشود.
عامل بيماري بصورت ميسليوم و پيكنيديوم در بقاياي گياهي آلوده و يا بصورت اسپور در روي بذر بقاء پيدا ميكند. آلودگي اوليه روي گياهچهها بوسيله اسپورهاي توليدشده در پيكنيديومها انجام ميشود كه بوسيله هوا يا باران به گياهچه در طي هواي مرطوب منتقل ميشوند، آلودگي بوسيله اسپورهاي ثانويه كه توسط لارو نماتود گال دانه منتشر ميشوند منجر به پيچيدگي ميشود.
كنترل بيماري
تناوب با ساير گياهان (بيشتر غلات) غيرميزبان، در صورت امكان شخم و به زير خاك بردن بقاياي گياهي، ضدعفوني بذر با قارچكشهاي سيستميك مانند ويتاواكس، كاشت بذور سالم و گواهي شده، بوجاري بذر به منظور جداسازي بذور آلوده به نماتود نيز بيماري را كاهش ميدهد.
لكه نواري جو
Stripe disease/ Barley Leaf stripe
اولين علائم بيماري معمولاً در اواخر مرحله پنجهزني بصورت لكههاي زرد كوچك روي برگهاي گياهچه ديده ميشود. علائم بارز بيماري در هفتههاي آخر رشد گياه بصورت نوارهاي باريك زرد تا قهوهاي روشن روي پهنك و غلاف برگ ظاهر ميشود. اين نوارها موازي يكديگر بوده و تمام طول پهنك برگ را ميپوشاند. حاشيه نوارها مايل به قرمز تا قهوهاي با مركزي روشن ميباشد. گياهان آلوده كوتوله مانده و خوشه ممكن است خارج نشود و در صورت خروج خوشه، خوشه پوك شده و بر خلاف خوشههاي طبيعي مستقيم ميايستد، مزرعه آلوده زودتر از موعد خزان كرده و لكهها در تمام طول برگ گسترش مييابد كه در اينحالت نوك برگها از محل لكهها پاره شده و در تمام طول برگ، پارگي امتداد مييابد.
عامل بيماري
در فرم غيرجنسي Drechslera graminea ميباشد كه در مازندران D.sorokiniana بيشترين پراكندگي را دارد. علائم بيماري در اثر اين دو عامل تا حدودي متفاوت ميباشد.
در D.graminea علائم بصورت كلروز نواري از قاعده برگ شروع و در طول برگ امتداد مييابد و با پيشرفت بيماري نكروز نواري تمام برگ را ميگيرد و سرانجام با پاره شدن لكههاي نكروزه، برگها رشته رشته ميشوند و در آلودگي شديد خوشهها نيز مورد حمله قرار گرفته و منجر به عدم تلقيح، پوكي و چروكيدگي دانهها ميشود ولي در D.sorokiniana علائم در تمامي مراحل رشد روي ريشه بصورت پوسيدگي ريشه و روي برگها بصورت لكههائي به قطر 3-1 ميليمتر قهوهاي رنگ كه توسط هالهاي زرد رنگ احاطه ميشود، ظاهر ميگردد.
عامل بيماري در بذر بصورت ميسليوم بقاء طولاني دارند فرم جنسي عامل بيماري Pyrenophora graminea ميباشد كه لوكولها ندرتاً تشكيل ميشوند و ممكن است در كاه و كلش جو در پائيز توليد شوند. كنيديومها در نوارهاي روي برگ تشكيل ميشوند و با باد منتشر شده و اسپورهائي كه نزديك نوك گلومها مستقر شوند در شرايط مطلوب جوانه زده و ميسليوم بين پوست و دانهها و يا در پوسته بذر رشد ميكند ولي جنين آلوده نميشود.
كنترل بيماري
ضدعفوني بذر با ايپرودين + كاربندازيم )رورال Ts) بيماري را 100% كنترل كرده است.